سهراب سپهری
این شعر زیبا از سهراب سپهری رو دیروز بهار خانم یکی از کسانی که همیشه لطف دان و به وبلاگ سر میزنن و کامنت های زیبا میزارن تو بخش نظرات قرار داده بود که با اجازشون اینجا میزارم که شما هم لذت ببرید. من زیاد با شعر و اینا رابطه ندارم ولی این شعر بهم چسبید....
تقدیم به همه دوستان عزیز:
نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.
"سهراب سپهری"
نظرات شما عزیزان:
بهار 
ساعت9:55---7 اسفند 1391
سلام.لینکتون کردم دوست داشتید بهم سربزنید
جعفر
ساعت13:39---26 بهمن 1391
سلام دوستان.
کورش جان تو یکی از نظرات دوستان با نام محسن دیده بودم نوشتن توی کنفرانس 26 حرفهای خوبی در مورد ارپی زده شده.
شما اطلاعی نداری چی بوده؟ یا با این دوستمون در ارتباط نیستید ازشون بپرسید موضوع چی بوده؟
کورش جان این موضوع برام خیلی حیاتییییه در حال حاضر.
ممنون میشم هرکدوم از دوستان خبری از اون همایش دارند توی همین نظرات اعلام کنند.
موفق باشید.
پاسخ:
سلام.
با محسن در ارتباط هستم. چشم حتما ازش میخوام اگه چیز بیشتری میدونه بهمون بگه.شما هم زیادنگران نباش و به خودت استرس نده جعفر جان.
نورا
ساعت12:30---14 بهمن 1391
هيچ و باد است جهان؟
گفتي و باور كردي!؟
كاش، يك روز، به اندازه «هيچ»
غم بيهوده نمي‌خوردي!
كاش، يك لحظه، به سرمستي باد
شاد و آزاد به سر مي‌بردي!
/فريدون مشيري/
پاسخ:سلام. خیلی زیبا بود منم کم کم فکر کنم از شعر خوشم بیاد :دی مرسی از شعر قشنگت
|
نویسنده: 
تبادل
لینک هوشمند